"امروز ما شاهدیم که هر از گاهی اخباری ناگوار در مورد مسایل کارگری به گوش میرسد که مثلا یک یا چند کارخانه تعطیل شده اند و یا کارگران آنها دست به اعتصاب زده اند یا خبرهایی مبنی بر عدم دریافت دستمزدهای 6 ماهه و یا حتی 13 یا 14 ماهه کارگران به گوش می رسد. لذا این نقاطی است که دولت باید ورود پیدا کند و مراقبت جدی تری داشته با شد. هنوز جدیتی که در این زمینه باید باشد در رفتار دولت وجود ندارد!"
اینها گفته کیست؟ آیا اینها گفته های یک رهبر کارگری، يا یک کمونیست مخالف حکومت اسلامی و یا یک شخص انقلابی است؟ نخیر٬ اینها تمام دغدغه های آخوند مصباحی مقدم در مجلس حکومت اسلامیست. آخوند مرتجعی که تا مغز استخوان به جنایت و خرافات آلوده بوده و در پرونده خود سابقه دهها سال جنایت و سرکوب علیه جنبش طبقه کارگر و انقلابيون را دارد. اینها دغدغه های جانورانیست که با تحمیل هزاران زندانی، اعدام، سنگسار و با توسل به وحشیانه ترین روشهای غیر انسانی بیش از 30 سال است جنبش کارگری را به بند کشیده و نوکری و سرسپردگی خود را برای سرمایه داران انگل و سود جو به اثبات رسانده اند. این گفته کسانی است که در همان اوائل انقلاب 57 شوراهای انقلابی کارگران را در مراکز صنعتی منحل نمودند. اینها همان قاتلان و شکنجه گران رهبران پیشرو کارگری و برپا دارندگان چوبه های دار و سازمانده نهادهاى اسلامى جاسوس و سرکوبگر علیه کارگران هستند.
نگران خاطریهای مصباحی مقدم و دیگر سران حاکمیت اسلامی در این دوره واپسین حیاتشان هم قابل درک و هم قابل تامل است. "اخبار ناگوار کارگری" چیست؟ یک یا چند کارخانه تعطیل شده اند؟ بله٬ مسئله برای نظامی که از نظر اقتصادی به بن بست و بحران کامل کشیده شده کاملا قابل درک است. مسئله ورشکستگی و تعطیلی و بحران اقتصادى در کلیه مراکز صنعتی و کارگری دیگر نه قابل کتمان است و نه با هیچ سانسوری میتوان لاپوشانیش کرد. حکومت اسلامی به دنبال تاثیرات بحران فراگیر و اجتناب ناپذیر سرمایه جهانی و سیر نزولی نرخ سود از یک طرف و همچنین به دلیل بحرانهای فرقه ای و ایدئولوژیک خاص حکومت اسلامی٬ نه امروز بلکه سالهاست از چرخه نظام سرمایه داری جهانی به بیرون پرت شده و علیرغم تلاشهای نافرجام سران حکومت، سرمایه داری در ایران همچنان در انزوا و بحران و بن بست عمیق خودش دست و پا میزند. مزید بر اینها دزدی و فساد اقتصادی باندهای جنایتکار مافیائی در حکومت اسلامی٬ و اختلافات و شکافهایی که هر روز بر سر سهم و سود بیشتر در میان جناحهای آدمکش حکومتی باز می شود٬ تشدید کننده بحران و سقوط محتوم حکومت اسلامی است.
در ایران صنایع بزرگ و ریز و درشت از پتروشیمی ها، خودرو سازیها، ذوب آهن تا کارگاههای کوچک چند ده نفری٬ همگی یا به ورشکستگی کامل رسیده اند یا در آستانه بحران و ورشکستگی کامل قرار گرفته اند. هر روز دامنه این بحران تشديد و متعاقب آن اخراج و بیکاری هزاران و میليونها کارگر زحمتکش گسترده و عمیق تر میشود. این دیگر نه قابل انکار است و نه میتوان سانسورش کرد. حالا کارخانه ها ورشکست و تعطیل شده اند اما حکومت با اعتصاب کارگری، با "اعتصاب نامیمون کارگری" بزعم حکومت اسلامی٬ روبرو است. چندی پیش یکی از نمایندگان و کارگزاران بورژوازی در مجلس آلمان بدرستی گفته بود: در پس هر اعتراض و اعتصاب کارگری اشتهای یک انقلاب نهفته است!! آخوند مصباحی هم علیرغم عصا و عبا و عمامه اش٬ عمق قضیه را بدرستی تشخیص داده است. خطر اعتصابات و اعتراضات قدرتمند کارگری در پیش است. توفان بزرگی در راه است و در آینده ای نه چندان دور تمام بساط خیل سرمایه داران و همه بیکارگان را درهم خواهد پیچید. آری اعتصاب کارگری برای حکومتهای کارگزار سرمایه هم مهلک است و هم خطرناک و هم هشدار دهنده! به دنبال اعتصاب حتما اشتهای بزرگی برای رادیکالیسم، برای رهایی انسان، برای انقلاب و برای سوسیا لیسم نهفته است. این همان شبح انقلاب کارگریست که از قرن 19 تا امروز هم در اروپا و هم در تمام دنیا بر فراز سر سرمایه در حال احتضار میچرخد. این نقطه اتکا اصلی برای رهایی و خوشبختی انسان است .
دستمزدهاى پرداخت نشده و معوق!؟
گویا این آخوند کپک زده تازه از خوابی عمیق بیدار شده یا شاید خودش را به خریت میزند. دستمزدهای ناچیز کارگری، عدم امنیت شغلی، عدم بیمه بیکاری مکفی، تحمیل شرایط کاری بسیار سنگین و طاقت فرسا تا حد مرگ، اخراج و بیکار سازی کارگران، سرکوب و زندان و شکنجه علیه هر اعتراض و حتی هر خواست هر چند کوچک و صنفی کارگری، کار پیمانکاری و قراردادهای موقت کار٬ اینها همه بخش کوچکی از پرونده سیاه و سنگین حکومت اسلامی ضد کارگری در 30 سال گذشته تا به امروز بوده و هست. آیا این آخوند مزور نگران خاطر فقر و گرسنگی، بیماری و محرومیت٬ تن فروشی، مرگ و میر و نداری خانواده های کارگریست؟ یا نه خطر انفجار این آتشفشان بزرگ را احساس نموده است؟ برای تمام جانوران ریز و درشتی که اکیدا بویی از شرف و حرمت و ارزش و اعتبار و حقوق انسانی نبرده اند٬ حق و حقوق کارگر تنها چیزی است که پشیزی ارزش ندارد. اینها کارگر ارزان و مطیع و آرام و خاموش را میخواهند. کارگری امر بردار و مطیع، تا در سکوت و آرامش برایشان سود آوری کند. بی جهت هم نیست که این آخوند شياد به غفلت دولت و بیتوجهی حاکمیت هار اسلامی برای کنترل و سرکوب جنبش کارگری اشاره میکند! "دولت باید جدیت بیشتری به خرج دهد"٬ این یعنی کشتار و به خون کشیدن کارگران از خاتون آبادها تا پارس خودروها و... و به بند کشیدن و زندانی نمودن فعالین کارگری و سیاست چماق و شلاق علیه کارگران بایستی با جدیت و شدت بیشتری به کار گرفته شود. فقر و فلاکت، محرومیت و گرسنگی و انواع فشارهای وحشیانه و غیر انسانی که سرمایه داری توسط حکومت کارگزار اسلامیش به زندگی کارگران و خانواده هایشان تحمیل نموده٬ بسیار گسترده و عمیق و دردناک است. امروز میلیونها انسان کارگر بیکار و شاغل، میلیونها انسانی که از فقر و گرسنگی به تنگ آمده و دنبال راه حل و رهایی هستند٬ در مقابل حکومت اسلامی به صف ایستاده اند. گزینه این انسانهای شریف و به جان آمده قطعا رهایی از یوغ سرمایه و حکومت اسلامی با همه گند و تعفن زندگی آزارش است.
سوسیالیسم و شورش گرسنگان در راه است. تمام سردمداران سرمایه جهانی و بانیان و حافظان این نظم غیر انسانی تا آخوندهای مرتجع اسلامی خطرش را احساس نموده اند. این روزها تشکل و اتحاد و ایجاد صف مستقل و انقلابی کارگری برای هر کارگر و انسان آزاده ای از نان شب واجب تر است. قدرت واقعی کارگران برای ادامه کاری مبارزه، برای نیل به حتی کوچکترین خواستهای صنفیشان و برای رهبری انقلاب آتی٬ در برپایی مجامع عمومی منظم و شوراهایشان است.
در این شرایط و اوضاع و احوال حساس تشکل و آگاهی منسجم کارگری تحت رهبری حزب کمونیستی کارگری خودش از هر چیزی واجب تر است. هر گونه تغییر و تحول در نظام حکومتی و جابجایی قدرت در بالا از نظر ما مردود است. از نظر ما انواع جریانات غیر کارگری راست، همانهایی که به دنبال زد و بند و معامله و معاشقه با سران سابق و رانده شده از بارگاه حکومت اسلامی هستند و یا با ناسیونالیستهای شیر و خورشید نشان پرو غرب نرد عشق می بازند، همانهایی که جنگ ویرانگر را فرصت و مغتنم میشمرند تا حکومت انسانیشان را به پا دارند، همانهایی که میخواهند با تحریف وقیحانه مارکس را به روز کنند!! (از گفته های قصار حمید تقوایی در یک برنامه پرسش و پاسخ تلویزیونی) و امروز برای افشاگری علیه لنین رهبر انقلاب کبیر کارگری و سوسیالیستی اکتبر سینه می زنند، همانهایی که برای سازش و چرخش به راست باید منصور حکمت را قربانی کنند، نخیر این حضرات و دیگر شرکای ریز و درشتشان هیچگونه جایگاه و صلاحیتی برای رهبری جنبش کارگری ندارند. جنبش و انقلاب کارگری نیازی به انواع فرقه های ناسیونالیستی و مذهبی و سازشکار و نامربوط به خو د ندارد .